در عجبم از خداوندی خدا،که بین این همه صدا،چطور گاهی صدای بنده ای را می شنود و دست یاری به سوی نیازش دراز می کند،
و گاهی از درون سکوتی بی انتها،صدای فریادهای طلب را نمی شنود!؟
.
در عجبم از خداوندی خدا،که چگونه به زیر سقف آسمان جمع آورده جماعتی را که دو به دو قادر به تحمل یکدیگر زیر سقف خانه هایشان نیستند!؟
.
در عجبم از خداوندی خدا،که گاهی حضور دارد،عریان تر از حقیقت،پررنگ تر از تمامی رنگها،و گاهی چنان پنهان می شود که از لا به لای ابرها هم چشمهایش پیدا نیست.
.
در عجبم از خداوندی خدا،برای خلق دنیایی که بسیار کوچک است در نظر بنده های در ظاهر بزرگش!و در ظاهر بزرگ است به چشم بنده های خرد و کوچکش.
.
در عجبم!
.
89.1.11
ماری
و گاهی از درون سکوتی بی انتها،صدای فریادهای طلب را نمی شنود!؟
.
در عجبم از خداوندی خدا،که چگونه به زیر سقف آسمان جمع آورده جماعتی را که دو به دو قادر به تحمل یکدیگر زیر سقف خانه هایشان نیستند!؟
.
در عجبم از خداوندی خدا،که گاهی حضور دارد،عریان تر از حقیقت،پررنگ تر از تمامی رنگها،و گاهی چنان پنهان می شود که از لا به لای ابرها هم چشمهایش پیدا نیست.
.
در عجبم از خداوندی خدا،برای خلق دنیایی که بسیار کوچک است در نظر بنده های در ظاهر بزرگش!و در ظاهر بزرگ است به چشم بنده های خرد و کوچکش.
.
در عجبم!
.
89.1.11
ماری