۱۳۹۰ آذر ۶, یکشنبه

کبک

آدمیزاد است دیگر،گاهی دلش می خواهد سرش را بین دو زانو گرفته و خیال کند که دیده نمی شود همانطور که نمی بیند،و بی صدا،خیلی بی صدا،سر جای خودش بمیرد...
.
90.9.6
ماریرنگ متن

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

ممنونم از اینکه دقایقی رو با افکار من گذروندین ... لطفاً من رو هم شریک اونچه داره تو ذهنتون می گذره بکنین .

:)