۱۳۸۹ آبان ۲۶, چهارشنبه

روی زخمهایم ناخن نکش

روحم سراسر زخم است،ناخن نکش.
.
بیا دست برداریم از آغازهای تکراری،
از به زبان آوردن حرفهایی که بوی تعفن گرفته اند بسکه در دل نگهشان داشتیم،
از خنده های بی دلیلی که محض شکستن سکوت بر لب آوردیم،
از بازی خسته کننده ای که به جای "من" و "تو"،ادای "ما" در آوردیم،
از صبح به خیر گفتن هایی که مهری در پی نداشت،
از شب به خیر هایی که تصویر ما را به رویای یکدیگر هرگز نبرد،
از تماس دستهایی که از اول انگار در هم قفل نمی شد،
از هم آغوشی ای که هیچ یک از تن دیگری سیراب نمی شد،
.
محض رضای خدا تنهایم بگذار،
من را مثل آنچه تا امروز گذشته،به خاطراتت بسپار...
.
89.8.26
ماری

۴ نظر:

تیله گفت...

من آرومم، ولی قانونا 

من داغونم، آره داغونم 

Unknown گفت...

دنیای این روزای من...
.
.
.
عـااالـی بود ماری، مثل همیشه!
:*

mostafa kolivand گفت...

salam

khobi maral jan?

nemidonam az karet tarif konam ta bad goee konam

vaghean jalebe

adam hesesh mkone
ye chizi onvar malmos


ama badish injas ke badbakhtiaee ke saeey mikonim be khodemon beghabolonim ke yademon rafte ro be yademon miare


man ke kheili khosham omad

ناشناس گفت...

هيچ.... فقط بايد ايستاد و آرام دست بر هم كوبيد همين و ديگر هيچ ....