۱۳۸۹ اسفند ۲۲, یکشنبه

اسفندزادگان

بابا خدایم،رسم هدیه دادن را نمی دانی؟نمی دانی که آنچه را به کسی ارزانی می دارند با زور پس نمی گیرند؟
نمی دانی چشمی را که از برق شادی لبریز شده گریاندن گناه است؟
سالها قبل از فرود آوردن من به این کره ی خاکی هدیه ام را از آسمانت راندی و بر زمین نشاندی،
چند ساعت قبل از فوت کردن هفت شمع کیکش مرا بر تخت بیمارستانی در همین حوالی خواباندی،
طعم عشق را از همان آغاز و در آغوش مادرم به من چشاندی،
به بی قراریهایم،به گریه هایم از سر دل درد،از سر عطش برای قطره ای شیر مادر خندیدی،
خدای مهربانم،تو هم این روزها را از اول به چشم می دیدی؟
در ازای جای خالی مانده از آغوش و آغوز مادر مرا به سمت دیگری کشاندی،
مرا دست به دعا به سمت قبله ات نشاندی،
هدیه ام را بعد از سالها صبوری به دستم رساندی،
تنها تو بودی که آن روزها لبم را می خنداندی،خاطرت هست؟
خاطرت هست که چطور آرامم گرفته بود؟سرم بر شانه ای جا گرفته بود،که خبری از احساس غریبی نبود،بابا خدا،هدیه ات از همان روزهای اول دل دخترت را ربود...
شادیهای کودکانه ام را خاطرت هست؟آرامشم را چطور؟
نگو که بر دلت سنگینی می کرد سبکبالی آن روزهایم،
نگو تو هم نمی دانی چه بر سرم آمد که امروز اینطور تنهایم،
سرم را در آغوشت بگیر،مهرت را دگر باره به من ارزانی دار،
نگذار خو بگیرم به این روزهای بی خورشید،
به این شبهایی که ماهِ من میهمان آسمان دیگریست،
به این حال و روزی که تنها می توان به حالم گریست،
لبهایت را جمع کن،
شمع های کیکم و کیکش را همراه با ما فوت کن و تو هم خالصانه دعا کن که حضور دوباره اش بیش از خامه های این کیک کامم را شیرین کند،
تولدم،تولدش،مبارک...
.
پ.ن:وبلاگم یک ساله شد
.
89.12.23
ماری

۶ نظر:

سپیده گفت...

تولدت، تولدت و تولدت مبارک

تو لایق بهترینهایی

یاسی گفت...

ماری قشنگم
تولدت
تولدش
مبارک
آرزو می کنم که به آرزوهات برسی نازنینم
:*

بهار گفت...

خیلییییییی احساسی بود
:(

minoo گفت...

salam maral junam shayad to mano nashnasi ama man shomaro va mamane ghashangeto va un ghame deleto khob mishnasam ghorbone delet beram man azizam fadaye harfat cheghad khanom shodi mibosamet

مارال ایمانی تبار گفت...

سلام مینو جانم ، متاسفم از اینکه شما رو به یاد نمیارم ، ممنون می شم اگه یه کم خودتونو بیشتر معرفی کنین ، و متشکرم از محبتی که به من و مادر عزیزم دارین :)

بیتا گفت...

غم عالم به دلم ریخت :| :* عالی بود