۱۳۸۸ اسفند ۲۹, شنبه

فصل خوب "ما" شدن

مثل ورجه وورجه ی ماهی قرمز شیطون توی تنگ بلور،لحظه ی تحویل سال،

مثل تپش قلب گنجشک کوچولو وقتی بار اول می خواد تو آسمون خدا بال بزنه،

مثل هیجان طفل هفت ساله ای صبح اول مهر،

مثل شوق در آغوش کشیدن نوزادی در آنِ تولد،

مثل شیطنت راه رفتن روی پارکت های براق خونه ای نو،

مثل عطش سر کشیدن فنجونی چای زیر بارش اولین برف زمستون،

مثل دلهره ی تجربه ی اولین بوسه،

در آغوشت می کشم

و زیباتر از هر آغاز،

آغازت می کنم به نام آغاز کننده ی تمامی هستی و نیستی،

فصل من،

فصل خوب "ما" شدن،

بهار...

89.1.1

ماری

۹ نظر:

غزاله گفت...

عیدت مبارک :*
بی نظیرِ دوست داشتنی :*

ناشناس گفت...

دل بي تو ميميره ميشينه ميگيره بهونه ميبينه يارش نيست ميگه نميتونم م م م م م م
عيدت مبارك

حسین دل پیشه گفت...

عیدتون مبارک
خیلی زیبا بود

آنی گفت...

سلام خانم گلم... سلام دوست نازنین...
سال نو روز نو لحظه نو...
همه لحظاتت سرشار از تازگی باشه..
دلم برای دیدنت تنگ شده فکر میکنی کی میتونم ببینمت؟

Armin گفت...

Happy New Year Mary

ناشناس گفت...

ماری
معرکعه هم خودت هم نوشته هات
مثل همیشه جذاب، گرم، دوست داشتنی

هـ. ز.ز. گفت...

لینکیدمت.

ناشناس گفت...

مثل همیشه قشنگ...

Rasool گفت...

سال نو مبارک