مثل ورجه وورجه ی ماهی قرمز شیطون توی تنگ بلور،لحظه ی تحویل سال،
مثل تپش قلب گنجشک کوچولو وقتی بار اول می خواد تو آسمون خدا بال بزنه،
مثل هیجان طفل هفت ساله ای صبح اول مهر،
مثل شوق در آغوش کشیدن نوزادی در آنِ تولد،
مثل شیطنت راه رفتن روی پارکت های براق خونه ای نو،
مثل عطش سر کشیدن فنجونی چای زیر بارش اولین برف زمستون،
مثل دلهره ی تجربه ی اولین بوسه،
در آغوشت می کشم
و زیباتر از هر آغاز،
آغازت می کنم به نام آغاز کننده ی تمامی هستی و نیستی،
فصل من،
فصل خوب "ما" شدن،
بهار...
89.1.1
ماری
مثل تپش قلب گنجشک کوچولو وقتی بار اول می خواد تو آسمون خدا بال بزنه،
مثل هیجان طفل هفت ساله ای صبح اول مهر،
مثل شوق در آغوش کشیدن نوزادی در آنِ تولد،
مثل شیطنت راه رفتن روی پارکت های براق خونه ای نو،
مثل عطش سر کشیدن فنجونی چای زیر بارش اولین برف زمستون،
مثل دلهره ی تجربه ی اولین بوسه،
در آغوشت می کشم
و زیباتر از هر آغاز،
آغازت می کنم به نام آغاز کننده ی تمامی هستی و نیستی،
فصل من،
فصل خوب "ما" شدن،
بهار...
89.1.1
ماری
۹ نظر:
عیدت مبارک :*
بی نظیرِ دوست داشتنی :*
دل بي تو ميميره ميشينه ميگيره بهونه ميبينه يارش نيست ميگه نميتونم م م م م م م
عيدت مبارك
عیدتون مبارک
خیلی زیبا بود
سلام خانم گلم... سلام دوست نازنین...
سال نو روز نو لحظه نو...
همه لحظاتت سرشار از تازگی باشه..
دلم برای دیدنت تنگ شده فکر میکنی کی میتونم ببینمت؟
Happy New Year Mary
ماری
معرکعه هم خودت هم نوشته هات
مثل همیشه جذاب، گرم، دوست داشتنی
لینکیدمت.
مثل همیشه قشنگ...
سال نو مبارک
ارسال یک نظر